۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

ویولت

يک موقع آدم يک کاري مي کنه حالا يا بر اساس بي تجربگي،جوگير شدن و يا حتي عدم تجربه و مطالعه لازم که بعدا بدجوري توش مي مونه و اصطلاحا ، نه راه پيش داره و نه راه پس.مثلا چي؟ زمان ازدواجته. يک سري اصول رو جامعه و خانواده يادت داده مثل اينکه بايد همسرت آفتاب مهتاب نديده باشه و چه و چه ... با همين اصول ازدواج مي کني ولي بعد گذشت سالها با بالاتر رفتن تجربه زندگيت، نشست و برخاست با 4 تا آدم اهل زندگي يا ديدن افراد ديگه مي بيني، اي دل غافل درسته اون اصول اوليه شايد لازمه زندگي بودن ولي اصلا کافي نيستند

هیچ نظری موجود نیست: