رعنا کريم زاده پنج سال پيش به همراه دو دختر خود از ايران گريخت. سه سال اخير را در کشور سوئد براى اجازه اقامت تلاش کرد. پس از پاسخ منفى قبلی از جانب اداره مهاجرت، هفته قبل دادگاه مخصوص اداره مهاجرت نيز درخواست وى را رد کرد. اکنون زندگى رعنا و خانواده او در معرض فروپاشى قرار گرفته است. پاسخهاى تاکنونی راه اميد چندانى را جلوى رو قرار نميدهند. تنها چاره اعتراض آنچنان قوى است که ادارات مربوطه را وادار به تجديد نظر کند
۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه
۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه
یادداشتهای منیرو روانی پور
پسرم کامران و هومن را خیلی دوست دارد. و من از طریق او بود که با موسیقی پاپ آشنا شدم. و شنیدم که: نمره بیست نمیخوام... زلف پریشون نمیخوام... و حالا آختاپوس هزارپای توابسازی دامن این دو هنرمند خوب ما را گرفته است. این فقط صدا وسیما نیست که آدمها را میآورد تا توبه کنند و از مردم پوزش بخواهند. اینجا هم در به همان پاشنه میچرخد. کسانی که بچههایشان یک کلمه فارسی نمیدانند و وطن برایشان قورمه سبزی است و اگر دستشان برسد اینجا هم سفره میگیرند داد و هوار راه انداختهاند که چرا هومن در مصاحبهای با تلویزون انگلیسیزبان گفته است ما کانادایی هستیم...خیال میکنم ما برای افتخار کردن باید راه دیگری پیدا کنیم
یک دقیقه سکوت
من برگزاری کنکور را بدترین نوع گزینش دانشجو می دانم، مگر می شود دانش عمیق و چندین ساله ی یک نفر را در تعدادی سوال محدود با زمانی کوتاه و گزینه هایی که سرنوشت ها را زیر و رو می کند سنجید؟ آیا به راستی تمام آنان که وارد دانشگاه شدند از صلاحیت علمی لازم برخوردار بودند؟ آیا تمامی افرادی که در پروسه ی کنکور وارد شده و مورد گزینش قرار می گیرند از شرایط کاملا یکسانی برخوردار بوده اند؟ من به این روند انتخاب دانشجو اعتراض دارم
تنها برای تو مینویسم بی بی باران
مي پرسه خواهرم رو يادته که چند سال پيش ازدواج کرد ؟ميگم آره راستي بچه دار شد ؟بغض ميکنه و ميگه نه با اون همه دوا درمون هيچ ! هيچ کدو م هم مشکلي ندارن ، با اينکه زندگي خوبي دارند ولي تصميم گرفتند از هم جدا بشند نميدوني چه خونه زندگي دارند از لحاظ مالي هيچ کمبودي ندارند ولي چه فايده آدم دلش مي سوزه ، طرف دستش به دهنش نميرسه کلي هم بچه داره .نمازه و روزه هر دوشون هم اصلا قطع نميشه توي همه عمرشون حتي يک بار هم نمازشون قضا نشده ولي طرف کافر ، بي دين خدا هم بي دردسر بهش بچه داده
۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سهشنبه
دیده بان محیط زیست ایران
سخنم با شماست جناب آقای رییس جمهور !
اگر شما كه عالی ترین مقام اجرایی كشور هستید این سخن تاریخی را در جوار مشهد مقدس به زبان نمی آوردی و نمیگفتید كه " منابع طبیعی سد راه توسعه است " آیا امروز چنان جسارتی در بین فرصت طلبان و دشمنان طبیعت ایران بوجود می امد تا هر بار گلستان ایران را در یك نقطه به آتش بكشند ؟ اگر معاون جنابعالی،به نفی ارز شهای حمایت از محیط زیست و كنترل جمعیت نمی پرداخت و حفاظت از محیط زیست را توطئه غرب علیه دنیای اسلام معرفی نمی كرد آیا امروز هر كس و ناكسی جرات می كرد به دلایل شخصی و تنها به این دلیل كه محیطبانان زحمتكش محیط زیست مانع از شكار آنها در پارك ملی می شوند و یا مانع از تصرف اراضی تالابی می شوند ،یك جنگل یا یك تالاب را به آتش بكشند ؟؟؟
اگر شما كه عالی ترین مقام اجرایی كشور هستید این سخن تاریخی را در جوار مشهد مقدس به زبان نمی آوردی و نمیگفتید كه " منابع طبیعی سد راه توسعه است " آیا امروز چنان جسارتی در بین فرصت طلبان و دشمنان طبیعت ایران بوجود می امد تا هر بار گلستان ایران را در یك نقطه به آتش بكشند ؟ اگر معاون جنابعالی،به نفی ارز شهای حمایت از محیط زیست و كنترل جمعیت نمی پرداخت و حفاظت از محیط زیست را توطئه غرب علیه دنیای اسلام معرفی نمی كرد آیا امروز هر كس و ناكسی جرات می كرد به دلایل شخصی و تنها به این دلیل كه محیطبانان زحمتكش محیط زیست مانع از شكار آنها در پارك ملی می شوند و یا مانع از تصرف اراضی تالابی می شوند ،یك جنگل یا یك تالاب را به آتش بكشند ؟؟؟
۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه
هزاران نقطه
یکی از روش های نظام های سیاسی عقل گریز، همین القای ناامیدی است. ناامیدی به هر شکل آن. چون ناامیدی خود شخص را به جان خودش می اندازد. شما نیازی دیگر به سرکوب ندارید که خودتان دارید با دست خودتان، خود را از بین می برید. در دنیای رسانه، بعد از دو فشار بیخودی و با ایجاد واهمه و ترس، همه به خودسانسوری می افتند. چی از این بهتر؟
اشتراک در:
پستها (Atom)