۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

ویولت

يک موقع آدم يک کاري مي کنه حالا يا بر اساس بي تجربگي،جوگير شدن و يا حتي عدم تجربه و مطالعه لازم که بعدا بدجوري توش مي مونه و اصطلاحا ، نه راه پيش داره و نه راه پس.مثلا چي؟ زمان ازدواجته. يک سري اصول رو جامعه و خانواده يادت داده مثل اينکه بايد همسرت آفتاب مهتاب نديده باشه و چه و چه ... با همين اصول ازدواج مي کني ولي بعد گذشت سالها با بالاتر رفتن تجربه زندگيت، نشست و برخاست با 4 تا آدم اهل زندگي يا ديدن افراد ديگه مي بيني، اي دل غافل درسته اون اصول اوليه شايد لازمه زندگي بودن ولي اصلا کافي نيستند

۱۳۸۷ مهر ۲۵, پنجشنبه

از قلب کویر

دست به دستمان دادند و لمس بدنهايمان را مشروع كردند، با تكه كاغذى كه 2 نام و چندين امضا بر آن ثبت شده بود. تكه كاغذ جادويى كه نشان تعهدمان بود و پايبندى قلبهايمان. تعهدى كه هرگز به هنگام هرزگى هاى همسرانمان به فريادمان نرسيد، تعهدى كه مانع از نشستن سيلى بر صورتمان نشد، تعهدى كه مجبورمان كرد هميشه صادق باشيم حتى اگر صادق نباشند، تعهدى كه شايد هيچوقت نفهميد جسمت ارضا نشد، تعهدى كه برايش مهم نبود راضى بودنت، تو متعهدى بايد پايبنديت را حفظ كنى ، اين تنها ارتباط مشروع تو است با جنس مخالف، مشروعيت و تعهد كاغذى

زنانه ها

مرد گفت : من از آن مردهای سنتی ِ ایرانی نیستم . من در خانه کمک میکنم پرسیدم : به کی ؟گفت : یعنی چی ؟پرسیدم : به کی کمک می کنی ؟گفت : ببین ، بعضی وقتا حرفهایی میزنی که ... خوب معلومه . به زنم دیگه .گفتم : زن شما خانه دار است ؟گفت : نه . شاغل است. کفتم : نیمه وقت کار میکند ؟گفت : نه ، تمام وقت . این سوالها برای چیست ؟گفتم : او تمام وقت کار میکند ، و شما هم تمام وقت کار میکنی . درست فهمیده ام ؟گفت : بله . گفتم : بعد شما به او کمک میکنی در کار خانه ؟ دوست عزیز بچه ها به کار خانه کمک میکنند ، انسانهای بزرگسال در کار مشارکت میکنند

الیزه

خب، به زبون ساده اش این می‌شه که طرح بومی‌سازی جنسیتی فعلن توی مجلس در دست بررسی‌ئه و در صورتی که تصویب بشه؛ دخترها فقط می‌تونن توی شهر خودشون یا شهرهای نزدیک دانشگاه برن. پیامدهاش هم به زبون ساده این می‌شه که دخترها فرصت تحصیل توی دانشگاه‌های بهتر رو از دست می‌دن حتا اگه رتبه‌شون خیلی خوب باشه. باید اجبارن بمونن توی دامن خونواده و به دانشگاه‌های شهر خودشون قناعت کنن. فارسیش میشه این که دخترهامون بهتره تو خانواده و تحت نظارت و کنترل بمونن و از زیر سلطه‌ی خانواده بیرون نیان و در نتیجه سرنوشت محتوم سنتی دل‌خواه جامعه راحت‌تر براشون رقم بخوره